HoMe / eMaiL / Design / Profile
سلام با همه قهر ، با همه که نه ، لااقل با آبان ، با هرچه نام و عطر و یاد و نشانی از آب و آبان دارد . حالا من هیچ ، بقیه چه گناهی کرده اند . درست است حق با توست من بیخود غصه کسی را نمیخورم چه برسد به اینکه احتمال رقیب بودنش هم باشد . خب ، بگذریم خیلی راحتی بی من ، نه ؟
نبودن من کلی روی بودنت تاثیر مثبت گذاشته است تمام خوشی های عالم بر تو گذشته است مگر نه ؟
تمام روز به این فکر میکنی که چگونه میشود قدر نبودنم را بدانی که جایش را به دوباره آمدنم ندهد . این طور نیست ؟
نه علامتی ، نه اشاره ای ، نه تک زنگی ، حتی محض خوش کردن این دل بیچاره چیزی ، گرچه پریشانی فکرم مدتها پیش به من آموخت که دل برای بردن است و دلی که نبرندش حتما جنسش خوب نیست . چون اینجا دیگر ربطی به قیمت ندارد . تازه یک جوری عین دل شکسته ، دل برده هم قیمتش بیشتر است . یعنی اولش نه بعد که میبرندش روی قیمتش می آید . درست بر عکس هر چیز دیگر که اگر از محل فروش خارجش کنی و روی پله ی مغازه منصرف شوی از قیمتش کم می کنند و مبلغ را می پردازند .
نگاه کن جای نامه ی عاشقانه ی جدول اقتصادی برایت نوشتم سریع عین تو که به راحتی رد شدن نسیم از روی یک گل آفتابگردان زرد از من گذشتی بدون آنکه « بگذر ز من » خوانده باشم ... چاره ای ندارم ، بهار ، زمستان را ، تقویم ، سال کهنه را ، اردیبهشت ، فروردین را و شاکی قاتل عزیزترین کسش را بخشید اما تو هنوز مرا نبخشیده ای ، کسی را که وجودش را به تو بخشیده بود ، نمیشود خرده گرفت . تویی و عالم پر از آبرنگ عجیبت که تصویر مبهمش از عهده ی آبرنگترین نقاشی های دنیا هم خارج است اما چه کنم دلم تنگتر از شکاف سوزن است برای دیدنت ، شنیدنت و حتی فریادت ، چه برسد به بخششت ، هی مینویسم و نمیخوانم و این نخواندن شاید تا حدی خیلی شبیه به ننوشتن است و خودت بعد این همه دیوانگی ام می دانی که چه بلایی به سرم ی آید وقتی خواندن نوشته هایم برای تو دیر میشود و حتما لذت میبری از شکنجه کسی که به جرم دیوانگی تقاص جنونش را به بدترین وجه ممکن پس میدهد و آن چیزی جز بی تو بودن نیست .
خودت حالم را میدانی چه با تشبیه ، چه بی مثال ، قصه میگویم ، بی خود حوصله ات را سر میبرم . تو که نمیشنوی یعنی نمیخواهی که نوشتنم را بخوانی ، این بار دوم است که مینویسم ببخش ، این را هم نبخشیدی لا اقل اصل کاری را ببخش . به خدا ، ادب شدم ، باشد من پیش هرکس که بگویی و بخواهی میگویم و مینویسم بدم ، که تقصیر من بود ، که من چون دیوانه ی تو ام خطرناکم یعنی ممکن است دست به کارهایی بزنم که دور از خلق آدمیزاد است و از روی هرچه که بگویی جریمه بنویسم و مینویسم من تنبیه شدم ، باور کن . به عاشقی بین ما ، به اسمت و قسم نخوردن جانت ، به تقدست ، به یازده ، به افتخار و قهرمانیت ، به مرداد قسم ، پر نه ولی پرپر میزنم تا بخششت ، تا بازگشتت ، تا پایان سفرت ، دورتری از آن وقت هایی که سفر بودی ، برگرد . این حق من نیست اگر بود ادا کن لطفاً کافیست . آه میکشم آنقدر آه تا همان کسی که تو را در اولین روز ماهت به من داد دوباره تو را به من بازگرداند . کسی که هنوز تاریخ تقویمش سال گذشته است ، چون تو تحویلش نگرفته ای ، سالش هم تحویلی نشده است .ببخش...
Desiner: lady skin |